Allameh Tabatabayi Cultural and Educational Complex
فرهنگ، هنر، ورزش
اطلاعيه ستاد ثبتنام سال تحصيلي98-1397
كسب دو مدال نقره از رقابت هاي المپياد جهاني فيزيك
درخشش ستارگان علامه طباطبايي در برزيل
ديدار محمود دولتآبادي با دانشآموزان مجتمع علامه طباطبايي
محمدعلي طالبي: سینما مدرسه آغاز یک جریان باشکوه فرهنگی
توصيههاي هوشنگ مرادی كرمانی به دانشآموزان مجتمع علامه
استاد علی نصيريان؛ در مجتمع علامه طباطبايي
گفت و گوي محمود سريعالقلم با فصلنامه جوانه انديشه
خبر
محمد جعفر مستوفي: کارآفريني در خدمت توسعهي علمي
معمولاً وقتی صحبت از توسعهٔ علمی-آموزشی میشود، یا به سراغ استادان دانشگاهها میرویم یا از نظریهپردازان در حوزهٔ علم و آموزش نظرخواهی میکنیم. کمتر پیش میآید که صحبت از دیگر افراد تأثیرگذار در این زمینه شود؛ آنهایی که نه دیده میشوند و نه تمایلی به دیدهشدن دارند. مجله نجوم در این گفتوگوی متفاوت، سراغ کسی رفته است که فعالیتهایش در توسعهٔ علمی و آموزشی کشور قطعاً از بسیاری از محققان و استادان متعارف دانشگاهها تأثیرگذارتر بوده است و کمک کرده تا استعدادهای جمع کثیری از جوانان ایرانی در حوزههای گوناگون علمی شکوفا شود.
***
محمد جعفر مستوفی، سرمایهگذار و کارآفرینی است که به گفتهٔ خودش پیشتر از فعالان صنعتی کشور بوده و قبل از ورود به عرصههای علمی و آموزشی، به عنوان عضو هیأت مدیرهٔ چندین شرکت صنعتی مشغول به کار بوده و سالها مدیریت بازرگانی در گروه صنعتی ملی را در کارنامهٔ خود دارد. او که دانشآموختهٔ مهندسی صنایع است، حتی در سوابق کاریاش عضویت در کمیتهٔ ملی المپیک را هم دارد. اما عشق و علاقه به کارآفرینی برای جوانان متخصص از یک سو و سرمایهگذاری برای توسعهٔ علمی-آموزشی از سوی دیگر باعث شده تا در توسعهٔ مجتمع آموزشی علامه طباطبایی و رشد چشمگیر و کمنظیر آن نقشی مؤثر ایفا کند و طی بیش از بیست سال تلاش مستمر و خستگیناپذیر شاهد کسب موفقیتهای علمی این مجتمع در سطح ملی و جهانی نیز باشد.
مهندس مستوفی از خانوادهای مرفه به موقعیت امروزی خود نرسیده است. او میگوید از ششسالگی همراه تحصیل کار هم کرده و هرچه دارد از تلاش شبانهروزی خویش بوده است. از اینکه توانسته، برای جمعی ۷۰۰ نفره از جوانان متخصص کشور شغل آبرومند ایجاد کند، احساس رضایت و خوشبختی میکند. او برای جامعهٔ ما آنقدر مؤثر بوده که بتوانیم به عنوان الگویی موفق از یک فعال اقتصادی که برگشت سرمایهاش را صرفاً از راه فعالیتهای زودبازده و واردات کالا دنبال نمیکند، معرفیاش کنیم.
وی نه تنها از اصلیترین حامیان انتشار ماهنامهٔ نجوم در سالهای اخیر بوده است، بلکه از گروهها و جوانان مختلفی در انجام کارهای علمیشان حمایت میکند؛ که البته در ضمن گفتوگو خودش مایل نبود از همه کارهای عام المنفعهاش سخن بگوید. دیدار ما با محمدجعفر مستوفی در محل مجتمع آموزشی علامه طباطبایی، واحد آموزش پیشرفته، انجام شد. پیش از گفتوگو فرصتی فراهم شد تا از ساختمان مجهز و بزرگ مجتمع و سایر واحدهای آن بازدیدی داشته باشیم. خوشبختانه محسن ایرجی، سردبیر سالهای نهچندان دور ماهنامهٔ نجوم و مدیر کنونی واحد آموزش پیشرفته مجتمع علامه طباطبایی هم در این گفتوگو حضوری مؤثر داشت.
کوکرم: وقتی صحبت از توسعهٔ علمی میشود، معمولاً همهٔ نگاهها و توجهها به سوی دانشگاه یا افراد مطرح در حوزهٔ علم جلب میشود و کمتر به سایر اجزا یا افراد تأثیرگذار در توسعهٔ علمی و آموزشی توجه میکنیم. شما در مقام سرمایهگذار و کارآفرینی که وارد حوزهٔ آموزش علم شده است، این وضعیت را چطور میبینید؟
ببینید توسعهٔ علمی-آموزشی هر کشور در گرو عوامل مختلفی است که رشد آکادمی تنها یکی از اجزای آن است و بدون قرار گرفتن در کنار اجزای دیگر محقق نمیشود. شاید بهتر باشد با ذکر مثالی مطلب را روشن کنم. پزشک متخصصی را تصور کنید که در خارج از بیمارستان و بدون ابزار لازم مثل اتاق عمل، بخواهد به بیمار کمک کند؛ در واقع کار چندانی از او ساخته نیست، هرچند از نظر علمی بسیار شایسته است. بنابر این برای کاربردی شدن تخصص علمی، عوامل دیگری هم دخیل است. البته نماد علم در هر کشوری دانشگاهها و استادان آن کشور هستند؛ اما توسعهٔ علمی تنها با پیشرفت نرمافزاری دانشگاهها محقق نمیشود، بلکه علاوه بر اینها توسعهٔ علم ابزار میخواهد، آیندهنگری میخواهد، مدیریت میخواهد، آمار و سیاستگذاری میخواهد. از این رو سرمایهگذاری و مدیریت در دانشگاه ارتباطی با شخص استاد دانشگاه و دانش او ندارد؛ بلکه این تخصص دیگری است که خارج از دانشگاه باید جستوجویش کرد.
الماسی: شما فعالیتی را بنا نهادید که به تشکیل یک خانوادهٔ بزرگ کاری منجر شد. از اول با فکر اقتصادی وارد این حوزه شدید یا اینکه دید دیگری داشتید؟
اینکه هدف اقتصادی بوده یا ترویج علم یا تربیت جوانان خوب برای آیندهٔ کشور، به نظر من همهٔ اینها بوده. هر فعالیتی میتواند اهداف اقتصادی هم داشته باشد. اما مهم رسالت و آرمان آن فعالیت است. در واقع نفس وجود فکر اقتصادی در یک طرح آموزشی چیزی از ارزش آن نمیکاهد، بلکه مشکل اصلی زمانی روی میدهد که آرمان و رسالت یک طرح فدای به دست آوردن سود مالی بیشتر شود.
الماسی: چه شد وارد فعالیتهای علمی و فرهنگی شدید؟ در صنعت یا سایر حوزههای اقتصادی وضعیت مناسبتر نبود؟
تا چه معنایی از وضعیت مناسب مد نظر شما باشد؟ در مورد مدرسهداری و ورود من به این حوزه، قطعاً از همان روز اول اهداف اقتصادی هم وجود داشت؛ اما منظور از اهداف اقتصادی صرفاً نتایج مستقیم این کار مثل کسب سود مالی نبود؛ بلکه به دستاوردهای دیگر این فعالیت مثل اشتغالزایی نیز توجه داشتم و برای تحقق این هدف بستر مدرسهداری بسیار مناسب بود. چرا که سرانهٔ اشتغالزایی در مدرسه در مقایسه با مشاغل دیگر در کشور ما مقرون به صرفه است.
امروزه شاید بتوان با ۵۰۰ میلیون تومان فعالیتی را شروع کنیم و دو نفر را شاغل کنیم. ولی در مدرسه با ۵۰۰ میلیون تومان میشود ۵۰ نفر را شاغل کرد. مدرسه پتانسیل اشتغالزایی بسیار زیادی دارد. خوشبختانه ساختار مجتمع آنقدر گسترده شده که بیش از ۷۰۰ نفر با تخصصهای متنوع به طور مستقیم و تقریباً همین تعداد نفر هم غیرمستقیم مشغول به کار هستند. به عبارتی گستردگی مجتمع زمینهٔ ایجاد نیاز به سایر مشاغل متنوع را فراهم کرده است. در تشکیلات ما علاوه بر معلمان و کادر آموزشی، به حسابدار و نیروی فنی و پشتیبانی و خدمات و... نیاز داریم.
کوکرم: برای فعالیت اقتصادی در حوزهٔ علمی و فرهنگی، چرا مدرسهداری را انتخاب کردید؟ فعالیت تجاری در زمینهٔ کنکور یا کلاسهای آموزش زبان و رایانه هم میتوانست شما را به اهداف اقتصادی یا اشتغالزایی برساند.
بله، درست است! اما همه چیز که پول نیست. علاقه و لذت درونی هم مهم است. انسان همیشه لذتطلب است و دوست دارد به یک رضایتمندی درونی برسد. در کودکی شاید داشتن یک دوچرخه ما را به رضایتمندی درونی موقتی برساند. حالا اگر رشد سنی فرد همراه با رشد و بلوغ فکری باشد، و به خاطر شرایط زندگی و نوع تربیتی که داشته، به پختگی اجتماعی هم رسیده باشد، در این صورت رضایت درونی با به دست آوردن خانه و ماشین هم به دست نمیآید. من یکی از لذتهای زندگیام این بوده که برای دوستان و عزیزان هموطنم شغل خوب ایجاد کنم. امروز شادی و رضایت درونی را در رونق و آبادانی کشور و رشد جوانان ملت ایران میبینم. این حس از دوران سی سالگی در من جوانه زد و همیشه هم دوست داشتم تأثیرگذار باشم. همیشه برای بهبود وضعیت، کاری بکنم.
با چنین روحیهای در حدود ۳۵ سالگی برای ثبتنام فرزندم، به مدرسهای مراجعه کردم که تازه تأسیس شده بود و اسمش مدرسهی راهنمایی علامه طباطبایی بود. در یک سالی که عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه بودم، بسیاری از مشکلات مدرسه را برطرف کردم. ولی در پایان سال احساس کردم با توجه به مشکلات مالی که در مدرسه به وجود آمده بود، کماکان به صورت افتخاری به کمکهای مالی ادامه دادم. پس از گذشت سه سال دوستان اعلام کردند که ما امکان بازگشت سرمایه و مسترد کردن وجه دریافتی را نداریم و پیشنهاد دادند که شما به عنوان عضو مؤسس وارد مجموعه شوید و کمک کنید. من هم پیشنهاد را پذیرفتم و وارد شدم. کلیات کار را موجه میدانستم. کار علمی و فرهنگی، تربیت دانشآموز و... برای من جاذبه داشت. ولی وقتی وارد شدم، جاذبهٔ دیگر کارآفرینی بود. جاذبهٔ اشتغال آفرینی و فعالیت علمی باعث شد که به طور جدی وارد این فعالیت شوم.
کوکرم: چه شد که مدرسه علامه طباطبایی با آن وضعیت و مشکلات مالی، امروز از مدارس بنام کشور است؟ آن بینش و راهکار چه بود؟
معلمان و مسئولان مدرسه خیلی زحمت میکشیدند، اما از نظر مالی دچار مشکلاتی جدی شده بودند. من ابتدا کمک های مالی در اختیار آنها قرار میدادم، ولی قادر به بازپرداخت نبودند. تصور میکنم ورودم به مدرسه اتفاقی بود. ولی برای نسل امروز و آینده میتواند الگو باشد. وقتی به من پیشنهاد شد که عضو هیأت مؤسس مدرسه شوم، تلاش و پتانسیل دوستان را در مدرسه میدیدم. مطمئن شدم که اگر در کنار این تلاش و کوشش، برنامهریزی اقتصادی هم باشد، مجموعه میتواند موفق شود. یعنی آنان را به عنوان آغازگر یک فعالیت حرفهای با ریسک کم ارزیابی کردم. همکاران مدرسه بیشتر فقط معلم بودند و از ابعاد همهجانبهٔ یک سازمان و توسعه و نگهداری آن اطلاع کافی نداشتند و نمیدانستند چگونه توسعه دهند و بسازند و کارها را پیش ببرند. در آن زمان به نوعی تقاضا را در جامعه میدیدم. تقاضا، عرضه را ایجاد میکند. ما هم توان عرضه را داشتیم. شما میگویید انگیزهتان برای توسعه چی بوده؟ من میگویم بهانهای برای عدم توسعه نداشتیم. وقتی اولیا خواهان هستند و حاضرند هزینهٔ آن را هم پرداخت کنند، پس تقاضا هست؛ ما هم توان برنامهریزی و سرمایهگذاری این عرضه را داشتیم.
وقتی وارد مجموعه شدم، اولین گام خرید ساختمان اختصاصی برای مدرسه بود. بعدها هم در ساخت و توسعهٔ مجموعه آرامآرام سرمایهگذاری کردم. فکر اقتصادی و مدیریت من در این زمینه، کنار تلاش و تخصص آموزشی دوستان به این موفقیت منجر شد.
الماسی: در این سالها برای شما توسعهٔ کمّی اولویت داشته است یا توسعهٔ کیفی؟ آیا اولویتها در طول این دو دهه تغییر کرده است؟
توسعهٔ کمی در خدمت توسعهٔ کیفی است و نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. اگر همین مجتمع در کرج و تبریز شعبه داشته باشد، آیا این توسعهٔ کمی به حساب میآید یا توسعهٔ کیفی؟ اگر ما بتوانیم الگوی آموزشی خوبی داشته باشیم و از جهات مختلف نیازهای دانشآموزان را پاسخ دهیم و مردم هم از این الگو استقبال کنند، به نظر من این توسعهٔ علمی است. مسلماً میتوانیم نتیجه بگیریم این توسعهٔ کمی در خدمت توسعهٔ کیفی بوده است. خلاصه اینکه اگر پرسش شما این است که معیار من برای انتخاب بین توسعهٔ کمی و کیفی چیست باید بگویم که ملاک اصلی من در این انتخاب رضایتمندی درونی است. یعنی اینکه من از بُعد شخصی با این پرسش برخورد میکنم. اگر روزی به من یک فروشگاه کوچک و بدون هیچگونه بدهی با درآمدی قابل قبول بدهند و در مقابل پیشنهاد یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ را هم بدهند با مشتریان زیاد و مشکلات فراوان، من فروشگاه زنجیرهای را انتخاب میکنم؛ چون از نظر روحی در چنین جایی به تعادل میرسم. در نهایت اینکه من توسعهٔ کمی و کیفی را با هم میبینم؛ مثل دو بالی که برای پرواز به قلههای موفقیت هر دو لازم هستند.
کوکرم: معمولاً بسیاری از مؤسسات آموزشی خصوصی پس از کسب موفقیتهای اولیه مشغول توسعهٔ مؤسسه و احداث شعبههای جدید میشوند و معمولاً از همین جا روند اُفت کیفیت در کارشان آغاز میشود. چه کردید که این اتفاق در مورد مجتمع علامه طباطبایی رخ ندهد؟
ما در این زمینه کوشیدهایم هوشمندانه عمل کنیم. من اعتقاد ندارم که توسعهٔ کمی به توسعهٔ کیفی آسیب میزند. بلکه تأکید میکنم که میتواند در ارتقای سطح کیفی مؤثر باشد. مثالهای فراوانی در این مورد وجود دارد. مثلاً در یک فعالیت صنعتی، افزایش تولید به معنی کاهش کیفیت نیست. همینطور حفظ سطح تولید کم لزوماً موجب بهبود کیفیت نمیشود. ولی در یک مجموعهٔ علمی- آموزشی چون نهادهٔ اصلی نیروی انسانی است، قاعدتاً باید نیروهای بسیار زبده و کارکشتهای به کار گرفته شوند و شاید این تعداد نیروی متخصص در دسترس نباشد؛ لذا در توسعهٔ فضاهای علمی و آموزشی نسبت به حوزههای دیگر باید محتاطتر بود و ما این احتیاط را همواره داشتهایم و از این رو در مدت فعالیت خود هر جا لازم بوده است برای حفظ سطح کیفی سیاستهای مناسبی مثل کمک کردن تعداد دانش آموزان یا واحدهای آموزشی اتخاذ کردهایم. مثلاً در مقطعی احساس کردیم به علت تغییرات در سیستم آموزشی کشور، باید حلقهٔ مقطع دبیرستان را کوچکتر کنیم تا بتوانیم کیفیت کلی مجموعه را حفظ کنیم. خلاصه اینکه به این موضوع توجه بسیار داشتهایم. ضمناً باید گفت که حفظ کیفیت علاوه بر پیروی از روشهای علمی مدیریت به توانمندیهای شخصی افراد و عشق آنها به موضوعات نیز وابسته است. وقتی عشق به میان میآید انسان خستگیناپذیر میشود. این یکی از خاصیتهای نگاه با عشق به محیط پیرامون است. عارف قزوینی میگوید:
بهجز از عشق که اسباب سرافرازی بود/آنچه دیدیم و شنیدیم همه بازی بود
در کل تلاشهای ما اگر عاشقانه نباشد چیزی جز بازی نیست. من به کارم عشق میورزم. شاید اگر در کار دیگری هم قرار میگرفتم، در آن هم موفق میشدم. چون اصل کار کردن و اثربخشی را ارزش میدانم.
کوکرم: پرداختن به فعالیتهای جنبی در قالب پژوهش و برگزاری کلاسهایی با موضوع تاریخ و فلسفهٔ علم و موضوعاتی از این دست از ویژگیهای مجتمع علامه طباطبایی است. شاید صرفاً آمار بالای قبولی در کنکور و کسب مدالهای رنگارنگ در المپیادها هم برای راضی کردن والدین کافی بود. چرا ترجیح دادید روی فعالیتهای جانبی با وجود هزینههایش سرمایهگذاری کنید؟
خوشحالم که این نکته را خوب متوجه شدید. اگر ما قرار باشد به خواست اصلی اولیا پاسخ دهیم، شاید همان موفقیتهای کنکور و المپیاد کافی باشد. و اگر با همین روال گذشته ادامه دهیم، در ادامه با مشکل روبهرو خواهیم شد. چراکه اگر ذائقهٔ خانوادهها تغییر کند دیگر حرفی برای گفتن نخواهیم داشت. نیاز نوجوانها وجوه گوناگونی دارد؛ طوری که باید در محیط آموزشی برایش انواع فرصتها فراهم شود. اگر میخواهد در موضوع خاص علمی به قله برسد – مثل همین کسب مدالهای المپیاد و علاقه به ریاضی، شیمی، فیزیک، نجوم – باید، هم محیط برایش مناسب باشد و هم معلم و مدیر خوبی داشته باشد. اما این تمام نیاز دانشآموزان نیست. همیشه درصدی از جوانان علاقه دارند در رشتههای هنری و روزنامهنگاری و ورزشی فعالیت کنند و به رشتههای علمی در حد کفایت و ضرورت بسنده کنند. به این ترتیب ما باید به تمام نیازهای دانشآموزان توجه کنیم. در یک کلام مدرسهٔ مطلوب، مدرسهای است که بتواند به بیشتر نیازهای کنونی و آینده جوانان جامعه پاسخ دهد.
کوکرم: نیازهای کنونی اولیا چه تفاوتی با گذشته دارد؟
آنها اکنون بیش از پیش به دنبال فضایی سالم و بانشاط برای تربیت و تحصیل فرزندانشان هستند؛ چرا که این روزها ناامنیهای اخلاقی-رفتاری در جامعه زیاد شده است. بسیاری از اولیا نمیدانند با وجود فناوریهای امروز با فرزندان خود چگونه باید برخورد بکنند. بسیار نگران و خواهان مدرسهای هستند که فرزندشان به محیط آن علاقهمند باشد و نسبت به مدارس گذشته نیازهای متنوعتری را بتواند پوشش دهد.
الماسی: به نظر شما مجتمع علامه طباطبایی در مقایسه با سایر مراکز آموزشی چه ویژگی خاص و برجستهای دارد؟
از دو منظر میتوان به این تفاوت پرداخت. از نظر اقتصادی مجموعهٔ علامه طباطبایی مصداق بخش خصوصی به معنی واقعی کلمه است و به هیچ گروهی تعلق ندارد و وامدار جایی نیست. ما جزو اولین مدارسی هستیم که به صورت مجتمع توسعه یافتیم و شاید بشود گفت که بزرگترین مرکز آموزشی کاملاً خصوصی هستیم و به لحاظ سختافزار و ساختمان و امکانات خوشبختانه در وضعیت خوبی به سر میبریم و در برابر تغییر شرایط از آمادگی و انعطافپذیری بالایی برخورداریم.
از منظر آموزشی و تربیتی نیز باید بگویم که سازماندهی آموزشی ما توانایی قابلتوجهی برای پاسخگویی به نیازهای روز اجتماع و خانوادهها دارد. در واقع امروزه رویکرد خانوادهها در حال تغییر است. قبلاً انتظار داشتند که فرزندانشان تنها نمرههای خوب و معدل بالایی کسب کند و صرفاً در رقابتهای علمی مانند المپیاد و کنکور نتایج خوبی به دست بیاورد. اما قواعد این بازی در حال تغییر است. برای مثال رویکرد آموزش مفهومی و نگاه کاربردی در آموزش دروس بیش از پیش مد نظر ایشان است. میپرسند برای شادی و انگیزه بچهها چه میکنید؟ از ما میخواهند کارگاههای آموزشی در حوزههای مختلفی چون سلامت جسمی و روانی دانش آموزان برگزار کنیم. نظر من این است که ما جزو معدود مدارسی هستیم که میتوانیم پیشتازی خود را در این حوزه ها حفظ کنیم.
الماسی: به نظر میرسد بیشتر برای فرزندان خانوادههای مرفه توانستهاید فرصتهای آموزشی برابر مهیا کنید. با وجود توان مالی و انسانی نسبتاً خوبی که در اختیار دارید برای فرزندان اقشار کمدرآمدتر در تهران و سایر شهرها و گسترش عدالت آموزشی چه کردهاید؟
اگر از بُعد آرمانگرایانه بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، ما هم دوست داریم بتوانیم برای همهٔ جوانان کشور کاری کنیم. اما واقعبینانه نیست. در جاهایی که بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری ندارد، دولت باید به نمایندگی از ملت سرمایهگذاری کند. هرچقدر بتوانیم به دولت پشتیبانی دهیم، میتواند در مناطق محروم بهتر سرمایهگذاری کند. باور نادرستی در میان مردم رواج دارد که تنها فرزندان اقشار مرفه میتوانند به مدارس غیردولتی بروند. این در حالی است که برای مثال در مجتمع ما بیش از ۷۰ درصد از دانشآموزان، فرزندان کارمندان و دیگر اقشار متوسط جامعه هستند؛ افرادی که حاضرند از هزینههای مختلف زندگی خود بکاهند و در عوض آیندهای درخشان برای فرزندشان رقم بزنند. البته شاید این را هم هزینه ندانند و نوعی سرمایهگذاری برای آینده تلقی کنند. علت این است که صرف نظر از استثناها به طور کلی اقشار مرفه نمیخواهند خیلی به فرزندان خود فشار بیاورند. آنها معمولاً برای تحصیلات تکمیلی به فکر فرستادن فرزندان خود به خارج از کشور هستند و در صورت بازگشت دایمی به کشور برایشان شغل فراهم میکنند.
این قشر متوسط است که معمولاً دغدغههای فرهنگی بالاتری دارند و نه درگیر نیازهای اولیهٔ اقشار کمدرآمد است و نه آسودهخیالی قشر مرفه را دارد. بنابراین تأکید میکنم که دانشآموزان ما بیشتر از قشر متوسط جامعه هستند.
اما فرض کنید مثلاً ما در جنوب شهر واحدی تأسیس کنیم و فقط هزینههای جاری را که برای دانشآموزان صرف میشود بخواهیم از والدین بگیریم؛ باز هم از کار ما استقبال نخواهند کرد. زیرا هم به لحاظ مالی توانش را ندارند و هم از نظر اولویت نیازهای زندگی میگویند چرا باید با صرف هزینهٔ بالا فرزندشان را در مدرسهٔ غیردولتی ثبت نام کنم. با این حال این دغدغه باقی میماند که چطور میتوانیم خدماتمان را به مناطق محروم ارائه کنیم؟ ما این کار را به صورت غیرمستقیم انجام میدهیم. به این نحو که اولیای قشر متوسط را ترغیب میکنیم که آموزش فرزندانشان را به ما بسپارند تا دولت این مجال را پیدا کند، هزینهای که باید صرف آموزش فرزندان قشر متوسط میکرد، صرف آموزش دانشآموزان در مناطق محروم کند. با این حال ما چند سالی است که در برخی مدارس جنوب تهران آزمونهایی به رایگان برگزار میکنیم. اما این کارها را به صورت سازمانی و مستمر انجام نمیدهیم.
الماسی: اگر مأموریت مجتمع علامه طباطبایی را تربیت دانشآموزان کوشا و با اعتماد به نفس بالا و در نهایت خدمت به جامعه برای گسترش آگاهی و دانش تصور کنیم، چه چشماندازی برای دهههای آتی این مجموعه متصورید؟
پرسش دشواری است. چراکه چنین فعالیتهایی به شدت به توانمندیهای مدیران مجموعه بستگی دارد. افراد سختکوشی نیاز است که با همهٔ موانع بجنگند و کارها را پیش ببرند. مشخص نیست نسلهای بعدی تا چه حدی چنین ویژگیها و خصوصیاتی خواهند داشت. شاید کسی مثل من با سختکوشیها و تجربهاش بتواند از موانع سخت عبور کند. با تجربهٔ بیش از بیست سال مدرسهداری متوجه شدیم که میتوانیم به خوبی در جامعه تأثیرگذار باشیم. و تصور میکنم با روند رو به رشد کشور، مجموعهٔ علامه طباطبایی در آینده بتواند به عنوان یک برند خوشنام آموزشی تا سالهای طولانی باقی بماند و نیروهایی متخصص برای کشور تربیت کند. با نگاه واقعبینانه رسیدن به چنین آرزویی را دور از انتظار نمیبینم.
کوکرم: به نظر میرسد در بخش دولتی نوعی نگرانی از شاخص شدن برندها در بخش خصوصی، به ویژه در حوزهٔ آموزش وجود دارد. به عنوان کارآفرین موفق در بخش خصوصی چه پیامی برای مسئولان بخش آموزشی کشور دارید؟
من واقعاً اعتقاد دارم هر فعالیتی که به برندسازی منجر نشود، یعنی موفق عمل نکرده است. یکی از اشتباهاتی که در مدیریت دولتی و حتی جامعه میبینیم این است که تصور میکنند آنهایی که برند نمیشوند، افرادی هستند که جلوی پیشرفتشان گرفته شده است. یعنی افراد ناموفق را آدمهای خوبی بدانیم و افرادی که از نظر اقتصادی و تجاری موفق عمل کردهاند، خوب قلمداد نشوند.
بنده به عنوان کسی که بیش از بیست سال در زمینهٔ سرمایهگذاری برای توسعهٔ علمی و آموزشی ایران کار کرده است و به واسطهٔ نتایج و عملکرد موفق دانشآموزان ما در بهترین رشتههای دانشگاهی و همچنین در المپیادهای علمی حضور دارند و با کسب ۲۹۷ مدال کشوری توانستهاند ۳۷ بار هم پرچم کشورمان را در اقصی نقاط جهان برافرازند، از مسئولان میپرسم شما از بخش خصوصی چه انتظار دیگری دارید؟ ما جوانان این جامعه را با هزینهای که خانوادههایشان میدهند، تربیت میکنیم و آموزش میدهیم و به این وسیله در بودجهٔ دولت برای آموزش و پشتیبانی از اقشار کمدرآمد در نقاط محروم صرفهجویی میشود. هر دانشآموزی که ما جذب میکنیم یعنی توانستهایم اولیا را قانع کنیم که از بودجهٔ سرانهٔ پنج شش میلیون تومانی صرف نظر کنند و در واقع هر سال این مبلغ را به دولت کمک کنند تا صرف دانشآموزان در نقاط محروم شود. کار دیگر ما این بوده که برای بیش از ۷۰۰ فرد تحصیلکرده و متخصص که دولت میبایست برای اشتغال هر کدام آنها مبلغ زیادی هزینه میکرد تا شغل فراهم کند، کارآفرینی کردهایم. بیمه و مالیاتمان را هم پرداخت کردهایم و برای کشور افتخار هم کسب کردهایم. چرا نخواهند برندهای آموزشی در بخش خصوصی به وجود بیاید؟ من تصور میکنم یکی از راههای امر به معروف، معرفی نهادهایی مثل ما به جامعه است تا دیگرانی هم که میتوانند مثل ما عمل کنند وارد این حوزه شوند و برای اعتلای جوانان این کشور، در توسعهٔ علمی و آموزشی سرمایهگذاری کنند.
الماسی: تا چه اندازه از مدرسهداری در سایر کشورها آگاهید و به آن توجه دارید؟
من با توجه به سفرهایی که به خارج از کشور دارم و مدارس آنها را بازدید کردم، با قاطعیت تمام میگویم که در مدارس ما بسیار بیشتر از آنها با دانشآموزان کار میشود. و از لحاظ اعتماد به نفس و شخصیت دانشآموزان کارهای زیادی انجام میدهیم.
اما تفاوت عمدهای که بین ما و آنها وجود دارد در این است که آنها در یک بستر کلی خوب کار میکنند؛ ولی ما جزیرهای عمل میکنیم و در همهٔ بخشهای جامعه متوازن و متعادل که امر لازم برای توسعهٔ پایدار کشور است، در حد انتظار نیستیم. در نتیجه خروجی کلی ما خوب نیست. برای مثال در ژاپن چون فضا و زمین بسیار کم است، خانهها آنقدر کوچک هستند که مجبورند درها را به صورت کشویی بسازند تا فضای اتاق کمی بازتر شود. ولی فضای آموزشی مدارس و سالنهای ورزشی و... را بسیار بزرگ ساختند و شعاری داشتند که ما در خانههای کوچک زندگی میکنیم تا فرزندانمان در مدارس بزرگ و با خاطری آسوده تحصیل کنند و این مصداقی برای هماهنگی بخشهای مختلف جامعهٔ توسعهیافته است.
کوکرم: چه انتظاری از دانشآموزان و دانشآموختگان مجتمع علامه طباطبایی دارید؟
آرزو دارم فرزندان تربیتشده در مجتمع علامه طباطبایی ضمن توجه به ارزشهای فرهنگی کشورمان نگاهی جهانی داشته باشند و علم و جامعهٔ پیشرفته را با اجزای آن درک کنند. در واقع قاعدهٔ بازی امروز جهان را بفهمند و جهاناندیش باشند.
تلفن های ضروری مجتمع
فرهنگی آموزشی علامه طباطبایی
دفتر مجتمع :
44833964
ستاد ثبت نام :
44849084
دبيرسـتان كارگـر شمالي - منطقه 6 :
88027403 - 88023502
دبيرسـتان دکتـر فاطمی - منطقه 6 :
88993025 - 88958671
دبيرسـتان واحد آبـشـناسان 1-منطقه 5 :
44813664
دبيرسـتان واحد آموزش پيشرفته - منطقه 5 (Advanced) :
44841948 - 44841947
دبيرستان دخترانه واحــد یوســــفآباد - منــــطقه 6 :
88063673 - 88063672
دبيرستان دخترانه واحــد امــيرآباد شـــمالي - منطقه 6 :
88351725 - 88351724
دبيرستان دخترانه واحــد آبشناسان - منطقه 5 :
44357631 - 44357352
دبستان پسرانه واحد مـــرزداران - منطقه 2:
44225492 - 44225493
دبستان پسرانه واحد آبشناسان - منطقه 5:
44838322 - 44838320
دبستان پسرانه واحد ونــــــك- منطقه 3 :
88773463 - 88675444
دبستان پسرانه واحد دكترفاطمي - منطقه 6:
88957210-88957364