نبرد هندوانه و انار (مسابقه یلدایی شماره 2)

در سرزمین دور دستی که باغ‌ های میوه‌اش پر از میوه‌ های رنگارنگ بود، میوه‌ ها زندگی شادی داشتند. هر میوه‌ای در باغ، جایگاه خودش را داشت و همه با صلح و دوستی کنار هم زندگی می‌ کردند. اما در میان آن‌ها دو میوه به خاطر شب یلدا همیشه بر سر اینکه کدام یک مهم‌تر است، اختلاف داشتند: هندوانه و انار.
هر سال وقتی شب یلدا نزدیک می‌ شد، این دو میوه با غرور و افتخار از خودشان تعریف می‌ کردند. هندوانه با پوست سبز و داخل قرمز و شیرین خود می‌ گفت: «همه شب یلدا را به خاطر من می‌ شناسند! من شیرینی و خنکی را به سفره‌ ها می‌ آورم. بدون من، یلدا معنا ندارد!»
اما انار که دانه‌ های سرخ و خوش‌ رنگش مانند یاقوت می‌ درخشید، جواب می‌ داد: «تو اشتباه می‌ کنی، هندوانه! زیبایی و شیرینی واقعی مال من است. مردم به دانه‌ های یاقوتی من نگاه می‌ کنند و شاد می‌ شوند. من نماد شادی و خوشبختی هستم!»

بحث و جدل آن‌ها هر سال ادامه داشت تا اینکه در شب یلدای امسال، میوه‌ ها تصمیم گرفتند برای پایان دادن به این رقابت، مسابقه‌ای برگزار کنند. سیب پیر و دانا که همه به عقل و تجربه او اعتماد داشتند، پیشنهاد داد: «باید مسابقه‌ای ترتیب دهیم تا مشخص شود کدام یک از شما در شب یلدا مهم‌تر است. همه میوه‌ های باغ در این مسابقه داوری خواهند کرد.»

مسابقه بزرگ میوه‌ ها
در روز مسابقه، همه میوه‌ های باغ جمع شدند. آسمان صاف و آفتابی بود و نور ملایم خورشید از لابه‌لای برگ‌ ها به زمین می‌ تابید. درختان هم به احترام این مسابقه شاخه‌ هایشان را خم کرده بودند. باغ میوه‌ ها حسابی شلوغ شد. سیب‌ها، پرتقال‌ها، موزها، انگورها و حتی خیارها از دور و نزدیک آمدند تا این مسابقه بزرگ را تماشا کنند. همه منتظر بودند ببینند چه کسی برنده خواهد شد.
سیب پیر اعلام کرد: «این مسابقه سه مرحله دارد. طعم و مزه، زیبایی و فایده برای انسان‌ ها. هر کسی که بتواند در این مراحل بهتر باشد، به عنوان میوه برتر شب یلدا انتخاب خواهد شد.»

مرحله اول: طعم و مزه
اولین مرحله مسابقه طعم و مزه بود. هندوانه با لبخندی بزرگ جلو رفت. پوست سبزش را شکافت و تکه‌ای از گوشت قرمزش را به همه نشان داد. تکه‌ های شیرین و آبدار هندوانه برق می‌ زدند و میوه‌ ها با اشتیاق به سمت او آمدند. هندوانه گفت: «طعم مرا بچشید! خنک و شیرین هستم. هیچ‌چیز در یک شب طولانی یلدا بهتر از من نیست.» میوه‌ ها تکه‌ای از هندوانه را امتحان کردند. خیار خنک شد، پرتقال لبخند زد و حتی آلو که همیشه اخمو بود، از شیرینی و تازگی هندوانه لذت برد. صدای تشویق‌ ها بلند شد. نوبت به انار رسید. او آرام و باوقار جلو آمد. پوستش را شکافت و دانه‌ های سرخش مانند یاقوت درخشان نمایان شد. انار گفت: «دانه‌ های من پر از مزه‌ای جادویی هستند؛ ترکیبی از شیرینی و کمی ترشی که هر کسی را شاد می‌ کند.» میوه‌ ها دانه‌های انار را چشیدند و از طعم متفاوت آن لذت بردند. انگور گفت: «انگار یک باغ پر از طعم‌ های شگفت‌ انگیز در دهانم باز شده!» در پایان مرحله اول، داوران نمی‌ توانستند تصمیم بگیرند. هر دو میوه به طرز شگفت‌ انگیزی خوشمزه بودند.

مرحله دوم: زیبایی
در این مرحله، داوران قرار بود به زیبایی میوه‌ ها امتیاز بدهند. هندوانه دوباره جلو آمد و گفت: «به پوست سبز و داخل قرمز من نگاه کنید. رنگ‌ هایم نماد طبیعت و شادی هستند. من بزرگ و زیبا هستم و همه توجه‌ ها را جلب می‌ کنم.» میوه‌ ها به ظاهر هندوانه نگاه کردند و سر تکان دادند. انصافاً زیبایی او انکارناپذیر بود. اما انار با خونسردی جلو رفت. دانه‌های سرخش را نشان داد و گفت: «زیبایی واقعی در قلب من است. دانه‌ هایم مانند جواهرات درخشان‌اند و وقتی در بشقاب ریخته می‌شوم، همه را شاد می‌کنم.» پرتقال گفت: «دانه‌ های انار مثل ستاره‌ های شب می‌ درخشند.» و موز هم تایید کرد. در این مرحله هم هیچ‌کس نمی‌ توانست تصمیم بگیرد. هر دو میوه زیبایی خاص خودشان را داشتند.

مرحله سوم: فایده برای انسان‌ ها
در مرحله آخر، قرار شد هر یک از میوه‌ ها بگویند چه فایده‌ای برای انسان‌ ها دارند. هندوانه گفت: «من تشنگی را برطرف می‌ کنم، خنک‌ کننده‌ام و برای سلامت قلب مفیدم.» انار پاسخ داد: «من هم سرشار از ویتامین‌ ها هستم و سلامتی را به همه هدیه می‌ دهم. مردم از قدیم من را برای درمان بیماری‌ ها استفاده می‌ کردند.»

نتیجه مسابقه
وقتی هر سه مرحله تمام شد، میوه‌ ها دور هم جمع شدند تا نتیجه را اعلام کنند. اما ناگهان سیب پیر که بزرگ‌ترین و عاقل‌ترین میوه باغ بود، جلو آمد و گفت: «دوستان عزیز! این مسابقه نشان داد که هر دو میوه، یعنی هم هندوانه و هم انار، برای شب یلدا ضروری هستند. هر کدام از آن‌ها زیبایی و فایده‌ های خاص خودشان را دارند. ما نباید به دنبال برتری یکی بر دیگری باشیم. شب یلدا جشن دوستی و شادی است و هر چیزی که ما را دور هم جمع کند، مهم و ارزشمند است.»
هندوانه و انار به هم نگاه کردند و خندیدند. آن‌ها فهمیدند که هیچ‌ کدام از دیگری بهتر نیستند و هر دو برای شب یلدا لازم هستند. از آن روز به بعد، هندوانه و انار دوستان صمیمی شدند و هر سال شب یلدا کنار هم بر سر سفره‌ ها قرار گرفتند.

مهلت شرکت در این مسابقه به پایان رسیده است.

واحدهای آموزشی
\"تماس\"
نام و نام خانوادگی:
ایمیل:
شماره تماس:
توضیحات:
مطالب مرتبط